چهارشنبه ۰۷ شهریور ۰۳ | ۲۲:۳۲ ۵ بازديد
او از تمام نگرانیهایی که او را آزار میداد به او میگفت و از او میخوفال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است که امتیاز هر موجود انسانی معمولی را به او اعطا کند تا هرازگاهی آزارش دهد. و کوریدون عمر آن را قول میداد.
هر چیزی را که او میخوفال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است به او قول میداد. اما این یک موهبت بود که در اختیار خلق و خوی او نبود. او میتوانست از سرنوشت و دنیا عصبانی باشد، و عشق میتوانست بر آنها خشم و طوفان کند.
اما او هرگز نمیتوانست با کوریدون سختگیرانه رفتار کند، مگر اینکه دردی که او را نابود کرد و او را وارد معامله کرد. شاید فکر میکرد، این وضعیت او بود که عامل این بیماری بود. او در معرض حملات افسردگی و بیماری مرموز بود – حالت تهوع و غش و غیره. همچنین، دفال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم استانهای عجیبی درباره تأثیرات قبل از تولد به او گفته شده غایب بود. و او که در چنین مسائلی آموزش ندیده بود.
نمی توانست مطمئن باشد که حقایق چیست. بنابراین، هر زمان که او ناراضی بود، این احتمال وجود داشت که آسیب های جبران ناپذیری به کودک وارد کرده باشد! و این برای یک هنرمند پرکار و حساس مشکلات بیشتری ایجاد کرد. او به زودی متوجه شد که باید برای همیشه طرف خود را که سختگیر و سختگیر فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است سرکوب قوس کند. چنین چیزهایی در زندگی خودش جایی داشت.
اما دیگر در زندگی کوریدون نبود. در عوض، او میدید که او چگونه رنج میبرد، و قلبش به هم میخورد، و بارها و بارها برمیگشت تا او را دلداری دهد و به او بگوید که چگونه او را دوست دارد، چقدر آرزوی انجام درست را دارد. او منطق موقعیت را پیش روی او قرار میداد، تا اگر همه چیز بهخوبی پیش میرفت، متوجه میشد که نه تقصیر اوست و نه تقصیر او – این قدیمی دنیا بود.
که آنها را در این بدبختی نگه داشت و آنها را ببندد تا با هم رنج ببرند. بنابراین، در تمام طول زندگی آنها، دلیل پشیمان کننده آنها آنها را نجات داد. آنها در تجزیه و تحلیل و بیان علل ناراحتی خود، رضایت مشترکی را که از زندگی داشتند، می یابند. بخش ۱۳. اینها شرایط نگارش «شنونده حقیقت» بود. در عرض شش هفته به پایان رسید و نویسنده اش را راضی نکرد.
اتمام آن برای او شادی به ارمغان نیاورد. اما این، اگرچه او متوجه نشد، اما تنها شرایطی بود که به نفعش بود – هر چه کمتر او را راضی می کرد، شانس بیشتری وجود داشت که جهان بداند در مورد چیست. او نسخه خطی را کپی کرد و سپس آن را برای مجله ای در بوستون که سردبیر آن یکی از صد مرد بزرگ او بود فرستاد و قول داده بود که دست نوشته جدید را فوراً بخواند.
در همین حین، ترسیس چند کتاب را برای بازبینی فرستاد و در طرح دیگری دست به کار شد تا به ویرفال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم استار «صندوق گنج» ارسال شود. زیرا صندوقچهی گنج آنها اکنون خالی بود و نمیتوان برای همیشه روی زغال اخته و ماهی زندگی کرد. روز به روز منتظر ماندند. و سرانجام، یک روز بعد از ظهر سرنوشت ساز، کشاورز با مقداری آذوقه و پست خود آمد.
هر چیزی را که او میخوفال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است به او قول میداد. اما این یک موهبت بود که در اختیار خلق و خوی او نبود. او میتوانست از سرنوشت و دنیا عصبانی باشد، و عشق میتوانست بر آنها خشم و طوفان کند.
اما او هرگز نمیتوانست با کوریدون سختگیرانه رفتار کند، مگر اینکه دردی که او را نابود کرد و او را وارد معامله کرد. شاید فکر میکرد، این وضعیت او بود که عامل این بیماری بود. او در معرض حملات افسردگی و بیماری مرموز بود – حالت تهوع و غش و غیره. همچنین، دفال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم استانهای عجیبی درباره تأثیرات قبل از تولد به او گفته شده غایب بود. و او که در چنین مسائلی آموزش ندیده بود.
نمی توانست مطمئن باشد که حقایق چیست. بنابراین، هر زمان که او ناراضی بود، این احتمال وجود داشت که آسیب های جبران ناپذیری به کودک وارد کرده باشد! و این برای یک هنرمند پرکار و حساس مشکلات بیشتری ایجاد کرد. او به زودی متوجه شد که باید برای همیشه طرف خود را که سختگیر و سختگیر فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است سرکوب قوس کند. چنین چیزهایی در زندگی خودش جایی داشت.
اما دیگر در زندگی کوریدون نبود. در عوض، او میدید که او چگونه رنج میبرد، و قلبش به هم میخورد، و بارها و بارها برمیگشت تا او را دلداری دهد و به او بگوید که چگونه او را دوست دارد، چقدر آرزوی انجام درست را دارد. او منطق موقعیت را پیش روی او قرار میداد، تا اگر همه چیز بهخوبی پیش میرفت، متوجه میشد که نه تقصیر اوست و نه تقصیر او – این قدیمی دنیا بود.
که آنها را در این بدبختی نگه داشت و آنها را ببندد تا با هم رنج ببرند. بنابراین، در تمام طول زندگی آنها، دلیل پشیمان کننده آنها آنها را نجات داد. آنها در تجزیه و تحلیل و بیان علل ناراحتی خود، رضایت مشترکی را که از زندگی داشتند، می یابند. بخش ۱۳. اینها شرایط نگارش «شنونده حقیقت» بود. در عرض شش هفته به پایان رسید و نویسنده اش را راضی نکرد.
اتمام آن برای او شادی به ارمغان نیاورد. اما این، اگرچه او متوجه نشد، اما تنها شرایطی بود که به نفعش بود – هر چه کمتر او را راضی می کرد، شانس بیشتری وجود داشت که جهان بداند در مورد چیست. او نسخه خطی را کپی کرد و سپس آن را برای مجله ای در بوستون که سردبیر آن یکی از صد مرد بزرگ او بود فرستاد و قول داده بود که دست نوشته جدید را فوراً بخواند.
در همین حین، ترسیس چند کتاب را برای بازبینی فرستاد و در طرح دیگری دست به کار شد تا به ویرفال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم استار «صندوق گنج» ارسال شود. زیرا صندوقچهی گنج آنها اکنون خالی بود و نمیتوان برای همیشه روی زغال اخته و ماهی زندگی کرد. روز به روز منتظر ماندند. و سرانجام، یک روز بعد از ظهر سرنوشت ساز، کشاورز با مقداری آذوقه و پست خود آمد.
- ۰ ۰
- ۰ نظر